یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوری می کنه .
بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه . ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.
وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان ، رانندهء خانم بر میگرده میگه: - آه چه جالب شما مرد هستید!….
ببینید چه بروز ماشینامون اومده !همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم …. !
این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم …!
مرد با هیجان پاسخ میگه: - اوه … “بله کاملا” …با شما موافقم این باید نشونه ای از طرف خدا باشه !
بعد اون خانم زیبا ادامه می ده و می گه : - ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملن داغون شده ولی این شیشه مشروب سالمه .
مطمئنن خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف خوش یمن
که می تونه شروع جریانات خیلی جالبی باشه رو جشن بگیریم !
و بعد خانم زیبا با لوندی بطری رو به مرد میده .
مرد سرش رو به علامت تصدیق تکان میده و در حالیکه زیر چشمی اندام خانم زیبا رو دید می زنه درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو می نوشه و بطری رو برمی گردونه به زن . زن درب بطری رو می بنده و شیشه رو برمی گردونه به مرد. مرد می گه شما نمی نوشید؟!
زن لبخند شیطنت آمیزی می زنه در جواب می گه : - نه عزیزم ، فکر می کنم الان بهتره منتظر پلیس باشیم !!!
دیگه نتیجه ی اخلاقیش با شما !!!!!!
سلام عزیزم مرسی بهم سر زدی
این پست و فقط خوندم خیلی قشنگ بود
در رابطه با کامنتت میخواستم بگم ادم ها همیشه باید سعی کنیم یه چیزایی و به یاد نیاریم و فراموش کنیم که سخته اما نشدنی نیست
بوس
سلام دوست من.درسته...
ممنونم که سر زدی.بازم بیا این طرفا